عرفان واژهای است که بعد از قرن چهارم بر مسلک متصوفین اطلاق شد. منظور از عرفان بیشتر جنبههای علمی و فرهنگی است؛ برخلاف کلمه صوفی که بیشتر بر جنبه اجتماعی ناظر است. این دو کلمه گاهی به معنای مترادف هم نیز استعمال شده است. ازآنجاکه عرفان و تصوف هم در بعد فرهنگی و علمی و هم در بعد اجتماعی آموزههای ارزشمندی ارائه میکند و هر بندهای برای رسیدن حق، ناگزیر است به آن متمسک شود، جایگاه تحقیق در این موضوع تثبیت میشود. در این تحقیق، تلاش شده که جایگاه مطلوب و موجود عرفان بهعنوان یک علم در مدارس علوم دینی شیعی هرات بررسی شود. تبیین هویت عرفان اسلامی و وضعیت مطلوب آن در میان حوزههای علمیه به روش کتابخانهای از آثار بزرگان استنباط شده و وضعیت موجود آن، به روش میدانی از طریق پخش پرسشنامه میان طلاب و تحلیل پاسخهای آن مشخص شده است. نتایج بهدستآمده بیانگر آن است که حوزههای علمیه بهعنوان مراکز تخصصی علوم دینی، باید علاوه بر فقه، اخلاق و کلام، آموزههای عرفانی را بهعنوان باطن علوم شرعی نیز ترویج نمایند؛ اما در حوزههای علمیه هرات به این مهم توجه لازم نشده و آشنایی طلاب نسبت به این علم پایینتر از حد انتظار است.